شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
12 مرداد 1395 ساعت 12:36 |
بازديد : 152 |
نويسنده :
| ( نظرات )
|
گریه
گریه... چه واژه سبک و دلتنگی
گریه...چه واژه آرام كننده اي
گریه...چه واژه شاد و دردمندی
دلم بدجور هوای گریه کرده...
گریه به خاطر تمام نا گفته هام...
گریه برای تمام تنهایی هام...
گریه برای تمام دردهام...
گریه برای تمام نانوشته هام...
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0